اگر به کینه و غرور و ترس طعنه می زنیم

و اگر برای گریه آفریده نشده ایم

پس سرور و شادی تو را چگونه در خواهم یافت

 

                                                                   همیشه مهربان

 

باورم کن...

باور کن که تو را از صمیم قلب دوست دارم

و جزء سعادت و خوشبختی تو چیز دیگری نمی خواهم

چرا خود را پنهان می کنی

باور کن که عاشقی تو عاشقی عاشق

اشکهایت را پنهان مکن سکوتت را بشکن و هراس مدار از آنچه باید بگویی

خداوند کمکت می کند

هیچکس نمی تواند کسی را وادار کند که عاشقش باشد

ولی باید سعی کرد آنچه را دوست داری بدست آوری

وگرنه مجبور خواهی شد که آنچه را که داری دوست بداری

ولی اگر آنچه را دوست داشتی بدست آوردی آزاد بگذار تا خود انتخاب نماید

شاید سرنوشت چیز دیگری باشد ...

آری تو عاشقی

و اگر ما شویم هیچ شکستی بر ما چیرگی نخواهد یافت

زیرا که از عشق روینه تر خواهیم شد

 

همیشه مهربان

برای تو می نویسم شاید بخوانی...

کاش ترانه ای بخوانی

تا تمام وجودم را بسوزاند و خاکستر کند

کاش حرفی داشته باشیم تا از آن افسانه ها بنویسند

کاش گلی داشتم که هیچگاه پژمرده نمی شد و کسی نمی توانست آنرا بچیند

عزیزم

من تو را دیوانه وار دوست دارم

تو را مانند خودت دوست دارم

تو جان بخواه تا نثارت کنم

باور کن

باور کن عزیزم که تو را دوست دارم

کاش تو را داشتم که دلم را دریابی

کاش شبی باشد که تا سحر با تو سر کنم

کاش تمام عمرم را در کنار تو ...

عزیزم باروکن

باور کن که تو را دیوانه وار دوست دارم تو را از صمیم قلب دوست دارم

دوستت دارم

                   همیشه مهربان