تنهام نزار

چی می شد توی یکی از همین روزا

یکی از فرشته های خدا می رفت و بهش می گفت :

که من هنوز منتظرم

درست که از دلت بی خبرم

ولی واست دلواپسم

بهش بگه تا کی باید اینجا بمونم

اخه باید برم دیگه نمی تونم اینجا بمونم

برو بهش بگه که من پای همه اون عهد و پیمونی که بسته بودم نشستم

برو بهش بگه دیگه غروری واسم نموده که بزرام زیر پاش

آره من همونم که فریاد میزنه که هیچ کسی تو دنیا مثل توواسم پیدا نمی شه

من همونم که از آسمون واست ستاره می چینم

همونی که تا آخر دنیا واست همیشه مهربون می مونه

                                                                همیشه مهربان

نظرات 4 + ارسال نظر
یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین پنج‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود....
دلت شاد

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 ب.ظ http://aida.blogsky.com

حیف که همیشه فرشتهها سرشون شلوغه

آتوس شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:18 ق.ظ http://eae3.blogsky.com

هیچ چیز بدتر از این نیست که بدونی برای کسی تکراری شدی ...و هیچ چیز بهتر از این نیست که بدونی یکی هنوزم فراموشت نکرده..
خیلی سخته مصطفی...خیلی خوب میفهمم...خیلی بهتر ازون چیزی که فکرش رو بکنی.....
بابت همه چیز ممنون...
دوست تو : ساشا

تنها یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:28 ق.ظ http://www.khaharam.mihanblog.com

سلام ممنون میشم اگه به منم سربزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد