برای چشم بیمارت بمیرم
کنار چشمه نوشت بمیرم
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم
(فریدن مشیری)
دقایقی تو لحظه های زندگی هست که آنقدر دلت برای کسی تنگ میشه که دلت میخواد اونو از تو رویاهات بیرون بکشی و تو دنیای واقعی با تمام وجوت بغلش کنی
ولی افسوس ...
همیشه مهربان
سلام
خوشحال می شوم اگر به وبلاگ من سری بزنید. اگه نظری ندید هم مهم نیست. اما لطفا نظرتون یه تعریف و تعارف بی روح نباشه. انتقاد و پیشنهاد صریح و رک بدهید.
متشکرم
سلام کجایی دیگه یادی از ما نمی کنی؟
خیلی وقته سرنزدی
مطلب قشنگی نوشتی
ما هم آپ کردیم
خوشحال میشیم سربزنی
//////////////////////////////////////////////
خدایا! یــــــــــــــــادم بــــــــــــده یـــــــــــــــــادم بـــــاشـــه یـــــــــــــــــــادت بـــــــــاشــــــــــم
زیباترین قول تو این است
که هرگز بازنخواهی آمد.
زاده قول تو هستم
در غبار.
پس می دانم
که رنج در خانه است
در انتهای پله ها خانه دارد
تنها انزوای من است
که در باران مرا شکر می کند
که تا صبح فردا زنده هستم
چرا
تمام هفته را با پاروی شکسته
در خانه ماندم
خانه کوچک بود
در خلوتی خانه
از میان همه عادتها
و سوگندها
فقط تو را صدا کردم.
زیباترین قول تو این است
که هرگز بازنخواهی آمد.
**************
سلام. من اپ کردم ممنون میشم سری بزنین
همیشه مهربان... و شاید... همیشه بهار
وبلاگت زیباس... سر بزنی به من سر افراز میشم...
آره..افسوس.....اما چه فایده؟!!