آخرین ودا

 

انگار رفتند برای همیشه است

برو ، چیزی نگو ، حرفی نزن

فقط بزار گریه کنم ، گریه کنم برای این شب بی کسی برای این تقدیر شوم

نمی دونم امشب چطور می خواد تموم شه نمی دونم که کدم جغد شوم نشست رو بوم ما که این چنین سرنوشت ما رو رقم زد

 آره امشب هم تموم می شه

برو ، برو تا من بمونم و یک عالمه تنهایی شاید بتونم فراموشت کنم

 

چیزی نگو ، حرفی نزن

 

فقط می خوام با بارون اشکام تو رو با همه ی این فاصله ها رو فراموش کنم

 

آخه تو راست می گفتی اون عشقی که می گفتم فقط توی کتاب ها می شه سراغ گرفت ولی اینطوری که فکر می کنی نیست! من بهت نشون می دم که توی این دینای واقعی هم می شه ..

 

برو ولی یک روزی از کردۀ خودت می شی پشیمون که اونوقت دیگه خیلی دیره

 

برو چیزی نگو ، حرفی نزن دیگه نمی خوام حتی نگاه کنی  

 

اینجا هیچکس به داد من نمی رسه ، من اینجا موندم تنهای ، مثل اینکه باید یک جور کنار اومد باید واقعیت رو قبول کرد حیف که خیلی دیر فهمیدم

 

ـ همیشه مهربون واقعیت اینه که اون رفته واسه همیشه نمی شه سر روزگار کلاه گذاشت ـ

 

برو هرجا که دوست داری برو

 

ولی یادت باشه که تو هر جا که باشی با هر کسی که باشی آرزوی همیشه مهربان فقط خوشبختی برای تو، فقط خوشبختیت و یک عالمه آرزوی خوب خوب

 

این هم بدون که همیشه مهربان همیشه مهربونه برای همیشه

 

                                                                همیشه مهربان